دهم اردیبهشت در تقویم ایرانیان روز ملی خلیج همیشگی فارس نامیده شده است. آبراهی با شکوه و با تاریخی به مراتب کهن تر از نو رسیده های کوتوله ی مرتجع در حاشیه ی جنوبی آن. شاخابی به وسعت زمان و نگین همواره درخشان زمین! به همین مناسبت مبدیان نیز کوشیده است تا با وام گرفتن از داده های منتشر شده در برخی رسانه ها نگاهی داشته باشد به حکایت دست درازی اعراب تازه به دوران رسیده ی ناسیونال -کراواتی به نام تاریخی بحر فارسی؛ سرقتی بزرگ اما ناکام با میدان داری بریتانیای اکنون اما صغیر و سیاست تفرقه انداز و حکومت کن به یادگار مانده از عهد ویکتوریایی اش.
در پی حمله ی انگلستان به جزیره خارک در سال 1837، دولت وقت ایران به سیاست های جداییطلبانه ی انگلیس در خلیج فارس اعتراض کرده و هشدار داد تا دست از این فتنهگری بردارد. در پی این هشدار، روزنامه ی تایمز لندن (در سال 1840) در واکنش و برای نخستین بار خلیج فارس را "دریای بریتانیا" خواند. این نامگذاری به قدری مضحک بوده که توسط هیچ رسانه و در هیچ جای دیگری به کار نرفت. به دنبال ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1950 و خلع ید شرکتهای انگلیسی و سپس قطع ارتباط میان ایران و بریتانیا، وزیر مستعمرات انگلیس برای نخستین بار این نام جعلی را به کار برد. در آن سالها، کشورهای جنوبی خلیج فارس یا مستعمره و یا تحتالحمایه ی بریتانیا بودند. دولت انگلیس نیز به منظور تلافی ملی شدن صنعت نفت ایران کتابی را به قلم رودریک اوِن (Roderick Oven) ، یکی از جاسوسان انگلیس، به نام حبابهای طلایی (The Golden Bulbs) بر روی خلیج عربی در سال 1957 به چاپ رسانید. این کتاب که بلافاصله به زبان عربی ترجمه شد سرآغازی بر تحریف نام خلیج فارس بود.
دولتهای عربی رفته رفته از به کار بردن نام خلیج فارس سرباز زدند. در سال 1960 پس از امضای پیمان صلح کمپ دیوید و قطع ارتباط ایران و مصر، سران شرکتکننده در کنگره ی حزب بعث در دمشق طی جلسهای خواستار تغییر نام خلیج فارس به نام جعلی خلیج عربی بدون هیچ سند و مدرک قانونی شدند. به دنبال این تصمیم و به منظور دستیابی به مقاصد سیاسی، نام تاریخی "خلیج فارس" از کتابهای درسی کشورهای عربی حذف و نام جعلی "خلیج عربی" جایگزین آن شد.
اما چیزی که هم اعراب کوته اندیش با تمایلات فاحش شوونیستی شان و هم مشوقان غربی – عبری آنها (خواه عامدانمه و یا با تکیه بر جهل ناسیونالیسم عربی) از آن غافل بوده اند ریشه داشتن این نام پر افتخار در بستر تاریخ و تمدن بشری است. مستندات تاریخی حکایت از آن دارند که لااقل از قرن پنجم پیش از میلاد نام این شاخاب خلیج فارس بوده است. در واقع، یونانیها و رومیها و پس از آنها روم شرقی و امرای عباسی و جغرافیادانان اسلامی همواره نام خلیج فارس را برای این آبراه بکار برده و در کتب تاریخی از جمله تواریخ طبری، یعقوبی و مسعودی نیز همین نام به کار رفته است. در اسناد تاریخی برجای مانده از دوران حضور پرتغالی ها، اسپانیایی ها، فرانسوی ها و حتی انگلیسی ها در منطقه نیز به همین صورت و همچنین در دایرهالمعارف بریتانیا، آمریکا، شوروی سابق و در اسناد سازمان ملل متحد نام خلیج همیشگی فارس بدون هیچ معادل و جایگزین جعلی می درخشد. در تمامی نقشهها و اطلسهای کهن و امروزی آبراه جنوب ایران "خلیج فارس" نامیده شده است. در کشورهای عربی نیز تا دهه 70 این شاخاب "خلیج فارس" نامیده میشد. برای نمونه، در اطلس "العراق فی الخوارط القدیمه" به ترسیم دکتر احمد سوسه (بغداد 1959) شامل 40 نقشه از منابع عربی قرون وسطی. در نقشههای ارائهشده از سوی کشورهای عربی به دادگاه بینالمللی برای حل اختلافات پیرامون خطوط مرزی، نام "خلیج فارس" ذکر شده است. در اطلس "کویت فی الخوارط العالم" نیز نام "خلیج فارس" را در نقشهها می بینیم. در اطلس (Alkuwait Ghara fi Alkharaet Altarikhieh) حدود 200 نقشه وجود دارد که در آنها نام خلیج فارس به کار رفته است.
همچنین کارشناسان و پژوهشگران سازمان ملل که درباره سابقه تاریخی نام "خلیج فارس" مطالعاتی انجام داده اند، همگی بر حقانیت همین نام تاکید نمودند. در طول قرنهای پیشین، و دستکم در طول 2500 سال گذشته، یعنی از زمان امپراطوری پارسها، تاریخنگاران این منطقه آبی را "خلیج فارس" میخواندهاند. آرنولد ویلسون، در یکی از کتابهایش در سال 1928 در این باره اشاره میکند: "نه در گذشته و نه در زمان حال، هیچ کانال آبیای به اندازه خلیج فارس مورد توجه زمینشناسان، باستانشناسان، جغرافیدانان، بازرگانان، سیاستمداران، کاوشگران و دانشمندان قرار نگرفته است... این کانال آبی دستکم از 2200 سال گذشته همواره دارای هویتی ایرانی بوده است"
هیچ گونه سند مکتوبی از پیش از امپراطوری پارسها به جای نمانده است، اما در تاریخ و فرهنگ شفاهی، ایرانیان این آبراه جنوبی را "دریای جم"، "دریای ایران" و "دریای پارس" میخواندند. در طول سالهای 330 تا 559 پیش از میلاد، همزمان با حکومت امپراطوری پارسها بر ناحیه خاورمیانه امروزی، به خصوص تمام منطقه خلیچ فارس و بخشهایی از شبه جزیره عربستان، نام "دریای پارس" به کرات در اسناد نوشتاریِ آن دوران قید شده است. فیثاغورث نیز در سفرنامه خود این آبراه را "دریای پارس" نامیده است. یکی از مهمترین اسناد در این زمینه نقشه جهان به ترسیم هکاتوس (472 تا 509 پیش از میلاد) است. در این نقشه "خلیج فارس" و خلیج عرب (دریای سرخ) به وضوح از یکدیگر تمیز داده شدهاند. نقشه جهان به ترسیم هرودوت مورخ یونانی حدود 500 سال پیش از میلاد. در این نقشه نیز خلیج عربی همان دریای سرخ (بحر احمر) امروزی است. در کتابی به نام (Persilus Aryateria)از جهانگردی یونانی مربوط به قرن یکم پس از میلاد دریای سرخ را خلیج عربی، اقیانوس هند را "دریای آریاتریا"، آبهای ساحل عمان را "دریای پارس" و خلیج جنوب ایران را "خلیج فارس" نامیده است.
در سال 1994 سازمان ملل متحد دستورالعملی ویرایشی صادر کرده که در آن استفاده از نام صحیح "خلیج فارس"، الزامی شده است. در این دستورالعمل که به تاریخ 18 اوت سال 1994 صادر شده آمده "بار دیگر توجه کارکنان به دستورالعمل ویرایشی ST/CS/SFR.A/29 در خصوص استفاده از نام "خلیج فارس" جلب میشود. هدف از این الحاقیه این است تا نسبت به استفاده دقیق از این عبارت در مستندات، انتشارات و بیانیههای آماده شده از سوی دبیرخانه، دقت مبذول گردد"
حال با توجه به خیل عظیم مدارک و مستندات تاریخی آیا همچنان می توان نامی دیگر بر این شاخاب تاریخی نهاد!؟ و تاسف انگیز تر اینکه می بینیم مشتی ایرانی نمای اپوزیسیون مسلک، هم گام با برخی جریانات شوونیستی در بلاد عربی، عامدانه و تنها با هدف تداوم جریان دلار های نفتی با نشخوار عبارت "من سیاسی نیستم" و توجیه حکومتی بودن این مورد اختلافی حاضر به تبعیت از سیاست کوتوله های عرب و همراهی با پروژه ی جعل بزرگ شدند! #ابراهیم_حامدی #رضا_پهلوی
مبدیان
10 اردیبهشت 1400